تنهـــــــــــــــــا تريــن تنهـــــــــــــــــا!
گريــــه ام ميگيرد وقتــــى ميبينم كســى كه همه ى دنيـــاى من بود منت ديگرى را ميــــكِشـــــد
هرجا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه اینجا یکی از حس شب احساس وحشت می کنه هر روز از فکر سقوط با کوه صحبت می کنه جایی که من تنها شدم شب قبله گاه اخره اینجا تو این قطب سکوت کابوس طولانی تره من ماه می بینم هنوز این کور سوی روشنه اینقدر سوسو می زنم شاید یه شب دیدی منو
نظرات شما عزیزان:
آخرين مطالب